ترجمه های معلم فریبا

استفاده از مطالب و ترجمه های درج شده با ذکر منبع مانعی ندارد.

ترجمه های معلم فریبا

استفاده از مطالب و ترجمه های درج شده با ذکر منبع مانعی ندارد.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ترجمه فارسی شعر La Belle Dame sans Merci» ثبت شده است

  La Belle Dame sans Mercy  

written by John Keats 



  O what can ail thee, knight-at-arms,
Alone and palely loitering?
The sedge has withered from the lake,
And no birds sing.

(شعر با سوالاتی شروع می شود که شخص سوم از شوالیه می پرسد)

چه چیزی تو را اینقدر آزار می دهد

که تو تنها و با حالت رنگ پریده اینجا رها شده ای؟

گلها پژمرده شده اند و پرنده ها آواز نمی خوانند.

O what can ail thee, knight-at-arms,
So haggard and so woe-begone?
The squirrel’s granary is full,
And the harvest’s done.

 دوباره می پرسد چه اتفاقی افتاده (تکرار میکند چون اول متوجه نشد)

در توصیف شوالیه میگوید:

چرا اینقدر خسته ای!چرا اینقدر مریض به نظر می رسی؟

انبار غذای سنجابها پر شده

(نشانه ی دیگری از خستگی است و می گوید شوالیه وضعیت خوبی ندارد)

گونه هاش به پل رز پژمرده و رنگ پریده تشبیه شده

(پژمرده شدی)

I see a lily on thy brow,
With anguish moist and fever-dew,

گونه هاش به پل رز پژمرده و رنگ پریده تشبیه شده

(پژمرده شدی)

And on thy cheeks a fading rose
I met a lady in the meads,
Full beautiful—a faery’s child,
Her hair was long, her foot was light,
And her eyes were wild

در جنگل(بیشه) خانمی را دیدم.

خیلی زیبا بود.(در توصیف زیبایی های خانم جوان می گوید)


I made a garland for her head,
And bracelets too, and fragrant zone;
She looked at me as she did love,
And made sweet moan

برای سرش حلقه ی گل درست کردم

برایش حلقه ای از گل و دستبندی از گل درست کردم که بوی خوب می داد

نگاه عاشقانه ای به من کرد(نگاهی از روی عشق)

من رو دوست داشت

آه زیبایی کرد.

I set her on my pacing steed,
And nothing else saw all day long,
For sidelong would she bend, and sing
A faery’s song.

خانم را روی اسب نشاندم و فقط او را می دیدم

(آنقدر مسرور او شده بود که طبیعت را فراموش کرده)

خانم زیبا برای شوالیه ترانه های زیبا و آواز می خواند.

She found me roots of relish sweet,
And honey wild, and manna-dew,
And sure in language strange she said—
‘I love thee true’.

خانم زیبا گیاه خوشمزه ای به شوالیه داد

خانم زیبا با زبانی که نمی فهمید گفته که

من تو را دوست دارم.

She took me to her Elfin grot,
And there she wept and sighed full sore,
And there I shut her wild wild eyes
With kisses four.

من را به خانه ی خودش (غار) برد

زن زیبا در غار گریه کرد و از ناراحتی آه کشید

من چشمان خانم زیبا را بستم و 4 بار بوسش کردم

And there she lullèd me asleep,
And there I dreamed—Ah! woe betide!—
The latest dream I ever dreamt
On the cold hill side.

او هم برای من لالایی خواند و من خوابم برد

و آنجا من خواب دیدم و غمم شروع شد

آن آخرین رویایی بود که من دیدم

از آن به بعد زندگی به زوال رفت

در آن جای سرد (غار) آخرین رویا را دیدم و بدبخت شدم.

I saw pale kings and princes too,
Pale warriors, death-pale were they all;
They cried—‘La Belle Dame sans Merci
Hath thee in thrall!’

 

در آنجا فقط خودم نبودم

افراد مهم دیگری مثل شاه و... دیدم

و آنها نیز افراد سرما زده، مریض، رنگ پریده هم بودند

آنها از روی ناراحتی گریه کردند و گفتند:

تو را هم در بند خودش کرد!

I saw their starved lips in the gloam,
With horrid warning gapèd wide,
And I awoke and found me here,
On the cold hill’s side.

 

من(شوالیه) آنها را در حالت تشنگی و ... دیدم (ناراحت،مریض، بیمار)

با دهان باز(با حالت شگفتی) در چهره ی آنها ترس بود

من از خواب بیدار شدم و خودم را در آن شرایط دیدم.

And this is why I sojourn here,
Alone and palely loitering,
Though the sedge is withered from the lake,
And no birds sing.

 

اینجور شد که من اینجا تنها و مریض و سرگردان هستم

در یک دریاچه ای که چیزی در آن وجود ندارد، هیچ چیزی وجود ندارد.

La Belle Dame sans Merci

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۴۳
فریبا سعیدی